• صفحه نخست
  • درباره ما
    همه در دنیائی کوچک زندگی می کنیم . آرمان ها و اهدافی یگانه داریم و همگی برای دست یابی به آن تلاش می کنیم . دردها و شادی های یکسانی را تجربه کرده ایم و با چالش ها و مشکلاتی مشترک روبرو هستیم. بیائید دقایقی از ا ین دنیا سفر کنیم و به دنیای بهایی برویم . دنیائی که در دل دنیای ماست . ببینیم چگونه مفاهیم ، ارزش ها و عقاید ، زندگی و حیات ، خدمت و فعالیت در آن معنا می یابد و جلوه می کند و عالم بهائی چگونه و تا چه اندازه توانسته است با تلاش های مستمر، این نحوه حیات را در زندگی خویش و در تلاش برای خدمت و مساعدت به عالم انسانی جلوه بخشد و نمایان سازد. شما را به مشارکت در ساختن دنیائی متعالی تر و بهتر دعوت می کنیم . با ما در سایت...
    Stay
  • تماس با ما

    تماس

    Stay
  • بخش ها
  • فعالیت ها

تالار گفتگو (1)(بیانی از حضرت عبدالبها)

حضرت عبدالبهاء می فرمایند :
" ... این هیجان افکار و شعله نار حرب و بغض و عدوان بین ملل و ظلم وتعدّی به یکدیگر که به کلّی آسایش عالم انسانی را زایل نموده ، جز به ماء تعالیم الهی خاموش گردد ؟ البتّه نگردد . این واضح و آشکار است که یک قوّه ماوراء الطّبیعه لازم که این ظلمت را به نور تبدیل نماید و این عداوت و بغضاء و جنگ و جدال را به الفت و محبّت بین عموم مبدّل نماید . این قوّه ، نفثات روح القدس است و نفوذ کلمة الله ... "
منتخبات مکاتیب حضرت عبدالبهاء ج1 ص 50

  • چه شواهدی سراغ دارید که مانند آب شعله آتش جنگ ، بغض و دشمنی را خاموش نموده باشد؟ آیا امور دینی و مذهبی خود بر آتش این ظلم و تعدّی به یکدیگر ، دامن نزده است ؟
  • بنا به چه دلایلی برای تبدیل ظلمت به نور ، قوّه ماوراء الطّبیعه لازم است ؟
  • آیا تبدیل دشمنی ، کینه ، جنگ و جدال به الفت و محبّت بین عموم امکان پذیر است ؟نفثات روح القدس و کلمه الهی دارای چه خاصیتی است که می تواند تقلیب کند ؟
فعالیت ها: 

دیدگاه‌ها

الله ابهی
من وقتی این بیان مبارک و خوندم یادم به بیان حضرت ولی امرلله افتاد که می فرمایند: دو نیرو همزمان در عالم در حرکتند 1-نیروی مخرب 2-نیروی سازنده که اولین نیرو به اراده خداوند در عالم در حرکت است و مسیر را برای نیروی سازنده آماده میکند.
حالا با توجه به بیان بالا وظیفه ماست که بوسیله نیروی خلاقه کلمه الله (روح القدس) نیروی سازنده را در عالم به جریان بیندازیم.این باعث از بین رفتن دشمنی میشه.

الله ابهی روح القدس وکلمه الهی همان نیروی محرک وزنده ایست که در عالم امکان ما ان را حس میکنیم که از سر چشمه خود ذات منیع لا یدرک در عالم هستی جریان میابد گاهی به زبان انبیای الهی در مقوله وحی جلوه مینماید که هر کس از این سرچشمه نوشید به حیات جاودان ودخول در عالم جنت ابهی وارد میگردد البته به شرط عمل به تعالیم مبارکه ان وان معنی تبدیل ظلمت به نور است ومیتواند منجر به اسایش عالم انسانی شود .

منافع افراد مختلف است پس نميتوان افراد را براي صلح پايه و اساس قرارداد . به همين دليل بايد نيرويي ماوراء طبيعه به ميان آيد .

فيلم کريسمس مبارک را ببينيد تا متوجه شويد که سربازان در حال جنگ در شب کريسمس با هم نيايش ميکنند، فوتبال بازي ميکنند و آدرس ميدهند تا بعد از جنگ به ديدار يکديگر بروند.
نکته مهم اين است که فيلم کريسمس مبارک خيالي نيست و برگرفته از يک واقعه تاريخيست.

پیامبران برای هدایت مردم و نشان دادن مسیر زندگی بهتر و روشن کردن راه راست به امت زمان خود با دیدگاههای آن ملت نسبت به مسائل پیرامون آن روزگار آمده اند و لی این ملتها هستن که با سوء استفاده از مذهب و دین و نادیده گرفتن پیشرفت با گذشت روزگار و تغییر نوع زندگی هنوز میخواهند با قوانین دینی آن زمان بر ملتها تسلط داشته باشند , حال آنکه مردم باید آنقدر سطح فرهنگی وعلمی خود را بالا ببرند تا بتوانند خوب را از بد تشخیص دهند . ,, البته قابل ذکر هست که هنوز کسانی هم که از نظر علمی در سطوح بالا قرار دارند ولی از نظر بینش دینی و فرهنگ نتوانسته اند خود را به درجات بالا بکشانند لذا در میان این بلوشوی افکار سر در گم هستند ,, لذا برای روشن شدن افکار عموم و بیرون آمدن از این سردرگمی نیاز به نور الهی که همان قوه ماوراء الطبیعه است نیلزمندیم تا بتوانیم مفاهیم الهی را که توسط انبیاء خود در زمانهای مختلف برای هدایت بشری فرستاده را درک کرده و بدانیم که اصل همه چیز از اوست و میان انبیاء و گفته آنان تفاوتی در اصل مطلب ندارد و با نشانه های عظیمی که برای هدایت انسان گذاشته از زمین و آسمان گرفته تا هر چیزی که تصورش را بکنیم گواه بر یگانگی خداوند دارد و جزء این نیست . وتا زمانی که عموم ملتها به این حقیقت دست پیدا نکنند این دشمنی ها وکینه توزیها به اتمام نخواهد رسید . واین امر نیز نزدیک است چون مردم جهان به سوی تکامل میروند و ملتها کم کم درک میکنند که باید به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و دنیا رو به دهکده جهانی شدن میرود و دلها به یکدیگر نزدیکتر میگردد و چنان است که کم کم جنگها و نفرتها به صلح و دوستی هدایت میگردند و نفثات روح القدس و کلمات الهی بر قلوب مردم می نشیند و آنگاه است که مردم به اصل ذات الهی پی خواهند برد و یک حکومت الهی در جهان خواهد بود .

به این علت قوه ماوراالطبیعه لازم است که بروز همه این جنگها به علت کمبود قوه روحانی (عشق الهی که باعث رقت قلب میشود) است و اینکه برای برطرف کردن ظلم وتعدی به قوه ماوراالطبیعه احتیاج است به این معنی نیست که ما مینشینیم و یک قوه مثل گردباد از آسمان نازل میشود بلکه به این معنیست که عشق الهی باید در قلوب مستقر گردد.در این حالت هر کسی دیگران را جزوی از خود میبیند و خوشحالی و سرور خود را در خوشحالی دیگران میبیند و صلاح و سعادت خود را در سلاح و سعادت دیگران میبیند.

دیدگاهی که بهائیان ایرانی به وطن خود دارند شاهد صادقی است بر اینکه چگونه تربیت الهی آتش بغض و کینه را خاموش می کند چه که در طی تاریخ دیانت بهایی در ایران ظلم و ستم بیشماری بر پیروان این آیین رفته ولی آنان با استفاده از قدرت کلمه الهیه موفق به تحمل این درد و رنجها و عشق به سرزمینشان شده اند.

در پاسخ به اینکه چرا یک قوه ماوراءالطبیعه لازم است تا ظلمت را به نور تبدیل کند همین کافیست که بگوئیم انسان کامل خلق نشده تا بتواند بدون نیاز به قوه ای برتر از خودش مشکلاتش را حل نماید انسان محدود است و در همان محدوده فکر خودش ، که ممکن است گاه بسیار خودخواهانه باشد ، عمل می نماید اگر انسان کامل بود تابحال توانسته بود بتنهائی مشکلاتش را حل کند .

ما مي توانيم يك لايه يخ نازك را با گرماي دست آب كنيم اما وقتي اين لايه يخ به قطر صدها متر شود نه تنها ما نمي توانيم آنرا آب كنيم بلكه هم نشيني در كنار آن يخ باعث مرگ ما خواهد شد و تنها گرمائي كه مي تواند اين يخ را ذوب كند نور شديد خورشيد است و وظيفه ما اين است كه همچون يك ذره بين نور خورشيد كه همان شمس الهي و نفثات روح قدسي است را بر اين يخ متمركز كنيم تا به تدريج ذوب شود .
در بسياري از آثار الهي پيامبران را به شمس تشبيه كردند و اين فقط يك تشبيه ساده نيست بلكه حقايقي در اين مثال مكنون و مستور است .
از صفات شمس كه بدون آن حيات براي بشر امكان پذير نيست ايجاد نور و روشنائي و هدايت است
خورشيد باعث شكوفائي طبيعت و حيات گياهان و فراهم سازي تغذيه بشر است .
آيا نوري ديگر هر چند قوي و شديد باشد مي تواند جايگزين نور خورشيد باشد ؟
اين خورشيد دائم و برقرار است آيا مي توانيد زنگي بشر را بدون نور خورشيد تصور كنيد ؟
اما اين خورشيد كه ثابت است اشعه امروز خورشيد آيا همان اضعه ديروز است ؟ اگر از منبع بگوئيم از همان منبع جاري است اما مي توانيم بگوئيم اين اشعه ديگري است از آن منبع .
پيامبران هم مانند شعاع ساطعه نور خورشيد هستند كه هميشه بايد ادامه و استمرار داشته باشند و اين فيض هر گاه از بشر توسط ابرهاي جهالت و خرافات و تقاليد و برودت و كدورت و فساد و نزاع و جدال جدا شود سردي بر روابط بين بشر ايجاد مي گردد جنگ هاي بين مذاهب و ايجاد اختلافات در درون اديان و با ساير اديان و تنها شدت و قدرت مجدد شمس الهي است كه به تدريج به واسطه مومنين عاشق حقايقش بر اهل جهان نمودار مي گردد .
در طول تاريخ اديان هميشه قوت و قدرت اين تقليب مظاهر مقدسه را شاهد بوده ايم كه جنگها و اختلافات بعد از ايمان به دين جديد الهي به طلح و دوستي و محبت بدل شده است .
و اين خورشيد الهي بر دريائي از خرافات و تقاليد مي تابد و اين تقاليد و خرافات را بخار مي كنيد يعني فردي كه مومن مي گردد با عنايت الهي كلامش حيات بخش و همجون باران لطيف بر آتش كين و نفرت مي بارد و اين آتش را خاموش مي كند .
باران از ثمرات ديگر خورشيد است كه بر دريا مي تابد آيا مي توانيم بگوئيم پيامبري هزار سال پيش آمد و باراني شكل گرفت و امروز كه مجدد جهان در حال خشكي و قحطي است ديگر باراني نمي بارد و ديگر حياتي ايجاد نمي شود ؟
فيض خدا هميشه جاري و ساري بوده و خواهد بود بشر تشنه و گشنه است و اين مائده آسماني و باران لايزال الهي است كه او را نجات مي دهد .
تشبيه ديگري كه به پيامبران شده است مربي است و بشر هميشه نيازمند مربي بوده و خواهد بود نه تنها نوع بشر بلكه جمادات و نباتات و حيوانات با تربيت به ثمر مي رسند و
سنگي از دل كوه بدست يك استاد كار به جواهري بدل مي شود كه بدون اين استاد بر مبناي تصادف و اتفاق اين جواهر ايجاد نمي شود
يك مزرعه بدون دهقان و كشاورز به بيابان بي ثمري تبديل مي گردد و ما شاهد هستيم كه هرگاه قلوب بشر كه مانند زمين قدرت بذر محبت را دارد به سفتي و سختي سوق مي كند انبياي الهي با تعاليم به شخم و كاشت بذر محبت مشغول مي شوند آيا مي توان گفت كه اگر روزي قلوب بشر كه همچون بياناني گشته و نيازمند بذر نوين و شخم جديد است خداوند توان ارسال رسل ندارد و بشر بايد در اين بيابان بسوزد و بسازد ؟
يك دهقان ماهر زمان كاشت و داشت و برداشت را به درستي مي داند و اين حركتي ابدي و جاويد است كه فصول طي مي كند و مجدد فصل كاشت مي رسد و اين اراده الهي است كه اين بذر با به بشر با كتب آسماني ارائه ميدهد و وظيفه بشر آماده سازي قلوب جهت كاشت و بعد نگه داري مناسب و رسيدگي و بعد برداشت محصول است و اين تنها اراده و سنت بدون تغيير الهي است و ساده انگاري است كه بگوئيم يك بار كاشتيم و هزار بار برداشت مي كنيم .
و تعريف ديگر مظاهر ظهور به پزشكان تشبيه شده است .
بيماري بشر در هر زمان متفاوت است در طول تاريخ بشر نيازمنديهاي متفاوت داشته است و بيماري هاي متفاوت مبتلا گشته و در سنين مختلف بيماري هاي متعدد يك پزشك حاذق را مي طلبد بشر و حهان امروز بيمار است و مبتلا و آيا مي توانيم با داروئي كه براي بشر در چند هزار سال پيش بوده بشر را با همان دارو شفا دهيم ؟
آيا بشر خود بدون نياز به منبع الهي توان مداواي دردهاي شديد خود را تا به حال داشته است ؟ خير؛ هرگز تاريخ شاهد بشري نبوده كه بتواند همچون مظاهر الهي براي يك دوره طولاني مداواي دردهاي بشر را نمايد و اين تعصب و بغض و كينه و نفرت ايجاد شده تنها با داروي الهي و پزشك الهي امكان پذير است و شاهديم كه اگر فلاسفه مطالبي ارائه ميدهند برگرفته از آثار الهي است .

زحماتی که سازمان های جهانی و بشردوست برای صلح در جهان می کشند به این جهت هنوز اثر کامل نداشته است که از نیروی ارادهء الهی و کلام حق و قوهء نفثات روح القدس سود نجسته. هر وقت نیروی انسانی با ارادهء الهی توأم شود، صلح آشکار خواهد شد. در یکی از نطق هایشان دکتر پیتر خان به این مضمون گفته اند که تاریخ: تعامل ارادهء الهی با ارادهء بشر است.
دریایی معنی در این تعریف نهفته است. در دور بهائی قرار است ارادهء بشر با ارادهء الهی همسو گردد تا صلح و وحدت رخ گشاید و بشارات انبیاء تحقق یابد.
نقش و سهم ما در تعریف مزبور مشخص شده است. باید صلح جویی در جان بشریت ریشه گیرد.

امکانات

فعالیت ها

سایت دنیای بهائی