• صفحه نخست
  • درباره ما
    همه در دنیائی کوچک زندگی می کنیم . آرمان ها و اهدافی یگانه داریم و همگی برای دست یابی به آن تلاش می کنیم . دردها و شادی های یکسانی را تجربه کرده ایم و با چالش ها و مشکلاتی مشترک روبرو هستیم. بیائید دقایقی از ا ین دنیا سفر کنیم و به دنیای بهایی برویم . دنیائی که در دل دنیای ماست . ببینیم چگونه مفاهیم ، ارزش ها و عقاید ، زندگی و حیات ، خدمت و فعالیت در آن معنا می یابد و جلوه می کند و عالم بهائی چگونه و تا چه اندازه توانسته است با تلاش های مستمر، این نحوه حیات را در زندگی خویش و در تلاش برای خدمت و مساعدت به عالم انسانی جلوه بخشد و نمایان سازد. شما را به مشارکت در ساختن دنیائی متعالی تر و بهتر دعوت می کنیم . با ما در سایت...
    Stay
  • تماس با ما

    تماس

    Stay
  • بخش ها
  • فعالیت ها

کتاب مبارک قیوم الاسماء

نويسنده: كوشا
 جناب ملاحسین برای یافتن حق دو مسئله را مدّ نظر قرار داده بود که اگر کسی این دو مسئله را حل کند آن شخص، موعود منتظر خواهد بود . اولی حل رموز آثار جناب شیخ و سید کاظم بود و دومی نوشتن تفسیری بدیع بر سوره مبارکه یوسف قرآن کریم که در آثار گذشتگان بی سابقه باشدلذاوقتیکه جناب ملاحسین بملاقات حضرت باب مشرف شد به زبان حال یا به نیت باطنی طالب نزول این اثر شد و از طرف دیگر نیز حضرت اعلی اراده کرده بودند در ابتدای ظهورخویش با نوشتن اثری به شرح مقامات خود بپردازند و این اثر همان قیوم الاسماء بود زیرا عدد یوسف با عدد قائم که 156 می شود مساوی است و مراد از یوسف همان قائم آل محمد است (1) لذا اراده زمینی با اراده آسمانی مطابق شده موجب گردید که این اثر از سماء مشیت الهی نازل شود با مطالعه تاریخ و سرگذشت حضرت یوسف و حضرت اعلی و نیز تمعّن در آثار مبارکه می توان استنباط کرد که مشابهت هائی نیز بین حضرت یوسف و حضرت اعلی بوده که به بعضی از آنها اشاره می شود .

1- حضرت یوسف در خانواده ای بدنیا آمد که دوازده اولاد داشت و سوره یوسف نیز دوازدهمین سوره قرآن کریم است.

حضرت اعلی نیز از خاندانی ظاهر شد که دوازده امام داشت و آنحضرت دوازدهمین امام این خاندان بود.

2- یوسف فرزند محبوب و دلبند پدر بود و یعقوب ارادت خاصی باو داشت و حضرت اعلی بعنوان امام زمان مورد تکریم و تعظیم حضرت رسول اکرم و ائمه اطهار بودند و از ایام آنحضرت به عظمت و بزرگی یاد فرموده اند و آرزوی زیارت آنحضرت را داشتند چنانچه از زیارت آنحضرت با نام طوبی لمن ادرکه یادکرده اند در حالیکه این طوبی شامل مؤمنان حضرت رسول اکرم و ائمه اطهار نبوده است .(2) و ایضاً مؤمنان حضرت مهدی را حضرت محمد (ص ) برادران خود خوانده ولی به مؤمنان خود می فرمود که شما اصحاب ما هستید (3) و همچنین از ائمه روایت شده که آرزوی خدمت گزاری حضرت مهدی را داشتند. (4)

3- برادران یوسف او را به ثمن بخس به کاروانیان فروختند و منتظران ظهور مهدی حضرت اعلی را در مقابل مقامات ظاهری و اموال دنیوی که به عنوان ثمن بخس است فروختند چنانچه حضرت اعلی بیان فرموده اند.

( امروز کل مؤمنین بقرآن منتظر ظهور قائم آل محمد از برای ظهور او تضرع وابتهال و به رؤیت او در رویاهای خود افتخار و او را بدست خود به سجن فرستاده و در جبل ساکن نموده این است معنی حدیث فیه سنه من یوسف یباع و یشتری) بیان مبارک فارسی باب 4ازواحد4

4- کاروانیان یوسف را به عزیز مصر دادند یا فروختند و یوسف در آنجا ارج و قرب یافت و به آرامش زندگی کرد همین طور نیز وقتیکه حضرت اعلی از شیراز به طرف اصفهان حرکت فرمودند در محضر منوچهر خان ارج و قرب یافت و به مدت چهار ماه در آسایش و آرامش زندگی فرمودند .

5- عزیز مصر یوسف را به خاطر تهمت زلیخا به سجن فرستاد و پادشاه وقت نیز حضرت اعلی را به مدت سه سال در جبال آذربایجان مسجون نمود و مسئله سجن یکی از مشابهت های قائم با یوسف است که در حدیث ذکر شده است (5 )

6- یوسف عالم به رویا بود و تعبیر خوابها را می دانست (6) و حضرت اعلی نیز تأویل کتاب قرآن را بطور اخص و کل آثار اسلامی را بطور اعم می دانستند چنانچه فرموده اند :

( و ان تنازعتم فی شی فردوه الی الذکر الاکبر فانه اعلم بکم من انفسکم بتأویل الکتاب ) سوره 51 قیوم الاسماء

7- یوسف زمانیکه برادرانش برای گرفتن گندم به مصر آمدند آنها را شناخت ولی تقیه کرده خود را معرفی ننمود و ایضاً حضرت اعلی نیز بخاطر اینکه سطح فکر و درک جامعه مسلمین در آن زمان بسیار اندک بود در معرفی مقام خود و بیان حقایق راه حکمت پیموده و مسائل را بروشنی بیان نفرمودند . چنانچه در سوره 94 به این مطلب اشاره فرموده اند.

( یا قره العین ادع الی سبیل الله الاعظم بالحکمه المحضه ) و نیز :

( یا قره العین لا تجعل یدک مبسوطه علی الامر لان الناس فی سکران من السر فاظهر من السر سراً ) سوره 28 البته مراد از قره العین خود حضرت اعلی است که ما مور به تبلیغ امر به حکمت بودواینکه مقدار کمی از اسرار الهی را برای مردمان بیان فرمایندواز این جهت بود که خود را باب امام دوازدهم معرفی فرمود هر چند که خود امام زمان بودند (ایها الملا انا باب امامکم المنتظر) قیوم الاسماء سوره 56

8- یوسف در زمان کودکی خوابی دید که خورشید و ماه و یازده ستاره او را سجده می کنند چنانچه در قرآن کریم آمده است ( اذ قال یوسف لابیه یا ابت انی رأیت احد عشر کوکبا و الشمس و القمر رأیتهم لی ساجدین ) یعقوب پدر یوسف از این رویا فهمید که یوسف آینده درخشانی خواهد داشت و مورد سجده والدین و برادران خود قرار خواهد گرفت لذا به یوسف گفت که خواب خود را برای دیگران اظهار مکن که به تو حسد خواهند برد . به همین صورت نیز حضرت اعلی مورد سجده شمس و قمر و یازده ستاره قرار گرفت و به این مطلب در تمامی توقیعات قائمیت اشاره فرموده اند و به بیانی دیگر توقیع قائمیتی را نمی توان زیارت کرد مگر اینکه به این مطلب اشاره شده باشدمانند

( ان اول من بایع بی محمد ثم علی ثم ابواب الهدی ) (7 ) که اشاره به حدیث صحیح و معتبر اسلامی دارد که در کتاب غیبت نعمانی روایت شده است ( 8 )

9- و بالاخره یوسف به عنوان عزیز مصر بر مسند حکومت جالس شده و حکمران وقت گردید وایضاً حضرت باب نیز در عین حال که از صدر اعظم ایران حاجی میرزا آغاسی می خواهند که از سلطنت استعفا کند و حکومت را به آنحضرت واگذارد (9 ) اشاره می فرمایند که امرش جهانی خواهد شد و مورد توجه همه نفوس و بزرگان جهان می شود و افتخار مردم به ایمان به بیان خواهد بود.(10 )

تاریخ نزول

به نص صریح حضرت اعلی و بیان جناب ملاحسین اولین سوره این سفر مبین در شب پنجم جمادی الاولی 1260 هـ ق در بیت مبارک نازل شده و در لوحی دیگرنیز بیان فرموده اند که این اثر در مدت چهل روزو هر روز بعضی از آیات آن نازل می شد (11 ) لذا می توان نتیجه گرفت که اتمام این اثر در 15 جمادی الثانی 1260 هـ ق بوده است .

مشخصات ظاهره

این اثر مبارک در تفسیر سوره یوسف قرآن کریم نازل شده است سوره یوسف یکصد و یازده آیه دارد و حضرت اعلی هر آیه قرآنی را در یک سوره تفسیر فرموده اند لذا این اثر یکصد و یازده سوره دارد سوره اول این اثر بنام سوره الملک به عنوان مقدمه یا خطبه اثراست که فاقد تفسیر آیه قرآنی است و تفسیر آیات قرآنی از سوره دوم شروع می شود به عبارت دیگر تفسیر اولین آیه سوره یوسف در قیوم الاسماء از سوره دوم شروع می شود ولی در اواسط کتاب حضرت اعلی دو آیه قرآنی را در یک سوره تفسیر فرموده اند که بدین ترتیب باز سوره های این اثر همان یکصد و یازده سوره می شود.

سوره های قیوم الاسماء به ارا ده مبارک نام گذاری شده است از سوره الملک گرفته تا سوره المؤمنین و در توقیع الفهرست اسامی تمام سوره ها ذکر شده است و با اندکی تعمق در متن سوره اسم سوره را می توان یافت مثل سوره الملک آنجا که می فرماید : ( یا وزیر الملک خف عن الله الذی لا اله الا هو الحق العادل واعزل نفسک عن الملک ) یا سوره الحزن ( یا بقیه الله قد فدیت بکلی لک و رضیت السب فی سبیلک و ما تمنیت الا القتل فی محبتک ...یا قره العین قد احزتنی کلامک فی هذا الجواب الاکبر ... ) و یا سوره الاکسیر ( و لقد خلق الله فی حول ذلک الباب بحورا من ماء الاکسیر محمرا بالدهن الوجود )

هر چند اسامی سوره ها در توقیع الفهرست و قاموس ایقان جلد 3 و تاریج نیکلا و نیز ابتدای سوره ها در نسخ خطی قیوم الاسماء ثبت شده است ولی اشتباهاتی در حین ثبت آنها شده است مثل اکبر به جای اکسیر یا سوره حین به جای حسین و یا سوره رعد بجای وعد و نیز پس و پیش بودن اسامی سوره ها در نسخ مختلفه لذا با توجه به این توضیح می توان با تعمق در متن سوره ها این اشتباهات را تصحیح کرد.

تعداد آیات

تعداد آیات این اثر در بعضی نسخ 42 آیه ذکر شده و در توقیعی که در شیراز نازل شده تعداد آیات آنرا حضرت اعلی 42 بیان فرموده اند (12 ) ولی در اثر دیگری که در ماکو نازل شده تعداد آیات آنرا 40 مشخص فرموده اند ( 13 ) هر چند علی الظاهر مغایرتی بین این دو توقیع مشاهده می شود ولی بنظر نگارنده مقاله چنین می رسد که هر دو مطلب می تواند صحیح باشد بدین صورت که چهل آیه تفسیری از حضرت اعلی به علاوه یک آیه قرآن به علاوه عنوان سوره یعنی بسم الله را اگر یک آیه بحساب آوریم مجموع آیات هر سوره چهل و دو آیه می شود یعنی دو آیه از قرآن کریم و چهل آیه از حضرت نقطه اولی می باشد و این مورد را که در سوره های ( 55 – 56- 58- 60-61 ) پیاده کردم دقیقاً 42 آیه شد بعنوان مثال سوره ( 56 ) بسم الله الرحمن الرحیم (آیه 1 ) قال اجعلنی علی الخزائن الارض انی حفیظ علیم ( آیه 2 ) حمرا الله الذی لا اله الا هو ربکم فاعبدوه فی سبیل هذا الباب الاکبر فان الله قد کان عن العالمین غنیا ( آیه 3) .... لانک لا تفعل الا بما نفعل و انک العلیم بامر الکتاب باذن الله و قد کان ذلک الامر فی الکتاب بحکم الکتاب مسطورا ( آیه 42 )

القاب قیوم الاسماء

این اثر به اسامی قیوم الاسماء – احسن القصص – شرح سوره یوسف - کتاب اول – کتاب حسینیه – فرقان و ... مسمی گشته است.

قیوم الاسماء : قیوم بمعنی پاینده و قائم بذات که در خلقش نیازی به علت نبوده که در واقع مراد حقیقت مظهر امر است که ( اوست حی و قیوم ) ( 14 ) و خلق جهان بعلیت او بوده و او بنفسه خلق شده است چنانچه در اکثر آثار به این مطلب اشاره شده است ( 15 )لذا منظور از قیوم الاسماء مظهر الهی است بعبارت دیگر حضرت اعلی محبوب عالمیان هست.

احسن القصص : که بمعنی بهترین داستان سرائی است.

شرح سوره یوسف: یا تفسیر سوره یوسف که در بعضی از توقیعات عنوان شده است.

کتاب اول : یعنی اولین کتابی که بعد از اظهار امر نازل شده که در دلائل السبعه به این اسم تسمیه شده است .(17)

کتاب حسینیه: یکی دیگر از القاب این سفر مبین کتاب حسینیه است توضیح آنکه حضرت اعلی در اوائل ظهور آثار خود را به نام چهارده معصوم تسمیه می فرمودند مانند کتاب تفسیر جزء اول قرآن« بنام کتاب احمدیه بخاطر حضرت محمد و کتاب روح بنام علویه بخاطر حضرت علی و کتاب حسینیه یا شرح سوره یوسف بخاطر حضرت حسین نام گذاری فرموده اند.(18)

فرقان یا قرآن : این اثر بیشتر بنام قرآن جدید یا قرآن بابی در میان عامه مردم و مؤمنان مشتهر بود و همه جا با این نام از این اثر یاد کرده اند و در متن اثر نیز بارها به این اسم اشاره شده است .( افغیر الله یقدر ان یأتی بمثل هذا الفرقان کلا ) سوره ( 95 )

شأن اثر

حضرت اعلی جمیع آثار خود را به 6 شأن نازل فرموده اند بنام ( آیات – مناجات – تفسیر – خطبه – صور علمیه – فارسی ) ولی همیشه چهار یا پنج شأن آثار مدّ نظر بوده مثل آیات – مناجات – خطبه- تفسیر – صور علمیه و گاهی شأن ( آیات- مناجات- تفسیر – خطبه ) نام گذاری شده است البته جابجائی خطبه به جای تفسیر نه از این بابت است که تفسیر همان خطبه است بلکه حضرت اعلی در اوائل امر، مقام حضرت علی را جدا از سایر ائمه در نظر می گرفت و از آنجا که خطبه های حضرت علی مشهور بوده و در شأن حضرت علی بوده لذا شأن خطبه را جزء شئون آثار خود قرار دادند وچون تفاسیر در شأن بقیه ائمه اطهار بوده لذا شأن تفسیر نیز جداگانه جزء شئون آثار قرارگرفت و زمانیکه حضرت علی را با سایر ائمه در یک صقع قرار داده و آنها را یکی بدانیم شأن خطبه حذف شده و شأن تفسیر برقرار می ماند. و علت اینکه حضرت اعلی آثار خود را به این شئون نازل فرموده اند دو مسئله بوده است اولی تحقق وعود اسلامی درباره بشارت به مسائل بهشت که در آنجا چهار نهر جاری است بنام های ماء غیراسن - لبن لم تغییر طعمه – عسل مصفی – خمر حمر که پاداش و اجر مؤمنان در آنجا هست.

و از آنجا که منظور از بهشت کمال است و اوج کمال درانسان کامل یعنی مظهر امرخلاصه می شود لذا مظهرامر در این عالم بهشت انسانها خواهد بود و از آنجا که در بهشت چهار نهر جاری است لذا از مظهر امر یعنی حضرت نقطه اولی نیز چهار نهر یا چهارشأن آثار نازل می گردد و چون ظهور حضرت اعلی مافوق ظهورات گذشته است لذا نهر دیگری بعنوان شأن فارسی مضافا صادر شده است و علت دوم نزول آثار به چندین شأن باتوجه به اعتقادات شیعه یعنی شیخیه بوده و از آنجا که اصول دین نزد شیخیه چهار اصل توحید – نبوت- ولایت – بابیت است و مظهر این چهار اصل، چهار مقام مظهر امر- نبی یا رسول- ائمه اطهار- نواب اربعه هستند که شأن مظهر امرنزول ایات است وشان رسول یا نبی نزول مناجات است وشان ائمه اطهار نوشتن تفاسیر است واگر حضرت علی را جدا از ائمه بحساب اوریم شان خطبه نیز به این رکن بر می گردد وشان ابواب نیز نوشتن مسائل علمی واستدلالی است و از آنجا که مظهر امر در کور بیان از مظهر امر و نبی و ائمه و ابواب یک نفس بیش نبوده که خود حضرت نقطه اولی باشد لذا شئون این مظاهر چهارگانه نیز در حضرت اعلی جمع شده و باعث نزول شئون مختلفه در امر مبارک شدو به بیان مبارک تا انسانها با سلایق مختلفه یعنی طالبان آیات – مناجات- تفسیر – خطبه- صور علمیه و فارسی در این دور به حظ خود برسند و از درک آثار بی نصیب نگردند. بعد از این مقدمه طولانی مرقوم می گردد که این اثر به شأن آیات نازل شده است که اعظم دلیل و اکبر سبیل (19 ) از برای هدایت نفوس است و از شأن آیات دو نتیجه را می توان گرفت یکی مقام مظهریت صاحب اثر است که بالاتر از مقام نبوت است و دومی اتیان به مثل آیات قرآنی است توضیح آنکه در چندین آیه قرآن کریم ذکر شده که مردمان از اتیان به مثل قرآن عاجز هستند و قادر نیستند مانند قرآن کتابی بیاورند مانند ( و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله و ادعوا شهدائکم من دون الله ) ( سوره بقره آیه 23 ) . و حضرت اعلی بانزول این اثر به سبک آیات اثبات فرمودند که می توانند مانند قرآن آثار بنویسند و این مطلبی است که اکثر ردّیه نویسان نیز بآن اقرار کرده اند که سید باب آثاری به سبک آیات قرآن وادعیه اسلامی می نوشت(20) و این مانند سازی بقدر دقیق و مشابه آیات قرآنی بوده که می گفتند سید کلمات آثار خود را از آیات قرآن و سایر منابع اسلامی اخذ کرده و با ترکیب جدید، آثاری به خلق ارائه می دهد و حضرت نقطه بیان فرموده اند که در هر مطلبی که بخواهند مانند قرآن می توانند بنویسند(21) و به عنوان نمونه به چند آیه اشاره می شود.

در قرآن مجید آمده است

لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب ولکن البر من آمن بالله و الیوم الآخر و الملائکه و الکتاب و النبیین ( سوره بقره )

و در قیوم الاسماء نازل شده است

لیس البر ان تعملوا الصالحات کثیرا ولکن البر ان تؤمنوا بذکر الله و تنصروه باموالکم و انفسکم ( سوره 56)

در این آیه حضرت نقطه در عین حال که مفهوم آیه قرآن را بیان می فرمایند تفسیر آیه را نیز واضح ساخته و از طرف دیگر نمونه سازی نیز فرموده اند.

نمونه دیگر آیه قرآن ( ان الذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرقوا بین الله و رسله ( نساء 150 ) و یابی الله الا ان یتم نوره ( توبه 32)

و در قیوم الاسماء نازل شده است

( ان المشرکین یریدون ان یفرقوا بین الله و ذکره و ان الله قد اراد ان یتم نوره ) ( سوره 61 )

و نیز

( یا اهل الکتاب قد جائکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یُخرجهُم من الظلمات الی النور باذنه ) ( سوره مائده آیه 15)

و حضرت اعلی در قیوم الاسماء می فرمایند:

(یا اهل الارض لقد جائکم النور من الله بکتاب هذا علی الحق بالحق مبیناً لتهتدوا الی سبل السلم و لتخرجوا من الظلمات الی النور باذن الله )(سوره 62)

لذا حضرت نقطه اولی تصریح می فرمایند که عدم اتیان بمثل برای خلق است نه حق خلق عاجز از اتیان هستند ولی خداوند هر وقت که بخواهد آیات خود را نازل می فرماید.(22)

نحوه تفسیر سوره یوسف

سوره اول قیوم الاسماء یعنی سوره الملک فاقد تفسیر آیه قرآنی است و استقلالیت دارد و ارتباطی با آیه قرآنی ندارد و شاید بعنوان خطبه کتاب یا مقدمه ای که جوهر قیوم الاسماء در آنست بتوان نام برد تفسیر آیات سوره یوسف در قیوم الاسماء از سوره دوم شروع می شود و تفسیر آیه دوم در سوره سوم و... الخ و برای اینکه از لحاظ تعداد آیات و سوره ها که 111 سوره به تعداد آیات قرآنی است بهم نخورد در اواسط کتاب دو آیه قرآنی را در یک سوره تفسیر فرموده اند آیات سوره یوسف در قیوم الاسماء هر کدام به استقلال بدون توجه به آیات قبل و بعد مورد تفسیر قرار گرفته است و مطلب آن با سوره های قبلی و بعدی علی الظاهر ارتباطی ندارد یعنی داستان یوسف و زلیخا بآن ترتیب که در قرآن آمده در قیوم الاسماء مدّ نظر نبوده و هر آیه جداگانه تفسیر شده و تمام گشته است لذا ممکن است که در آیه ای یوسف را به خودشان و یا به حضرت محمد و یا به حضرت حسین تفسیر فرموده باشند و زلیخا نیز بنوعی دیگر تفسیر شده باشدو همچنین تفسیر مبارک به صورت تأویل است نه تفسیر و طبق میل مبارک آیات را تأویل فرموده اند. جهت آشنائی با نحوه تفسیر مبارک به چند آیه اشاره می شود.

الف: و جاؤا اباهم عشاء یبکون ( قرآن سوره یوسف آیه 16 )

تأویل مبارک : و لقد جاؤنا المؤمنون عشاء بعد الکتاب لبکاء علی الباب الاکبر ( سوره 17)

چنانچه ملاحظه می شود در این آیه برادران یوسف به مؤمنان امر جدید و یعقوب به خودشان و عشاء امر الهی یعنی دوران بطون تأویل شده است لذا تفسیر مبارک ربطی به داستان یوسف و برادرانش ندارد.

ب: یوسف اعرض عن هذا و استغفری لذنبک انک کنت من الخاطئین ( سوره یوسف آیه 29 )

تأویل مبارک : یوسف ایها الباب الاکبر اعرض عن هذه الشجره المخرجه فی الباب علی الارض بغیر الحق هذا و قل لها استغفری لذنبک فانی قد رأیتک فی الکتاب من اهل العصیان حول النار مکتوباً (سوره 30 )

در این آیه نیز یوسف را به خودشان و زلیخا را به ازل که اهل عصیان خواهد بود تأویل فرموده اند که حضرت اعلی از عمل شجره ملعونه (ازل ) بیزاری می جویند.

نحوه بیان مبارک

اگر بخواهیم کلیه آثار حضرت نقطه اولی را از لحاظ نحوه بیان طبقه بندی کنیم شاید بطور یقین بتوانیم بگوئیم که همه این آثار به سه مقوله تقسیم می شوند یعنی حضرت اعلی برای بیان حقایق امر خود ، از این سه مقوله استفاده فرموده اند.

الف: موعظه یا پند و اندرز : این موضوع در بسیاری از آثار مبارکه به چشم می خورد که در آنها حضرت اعلی اهل عالم را انذار می فرمایند و نصیحت می کنند و هوشیارشان می کنند که از امر الهی غفلت نکنند و اعراض نکنند به ایمان مظهر امر زمان موفق شوند و باطاعت او پردازند که نمونه بارز این نوع آثار کتاب مبارک بیان فارسی و کتاب روح و بخصوص قیوم الاسماء است چنانچه از اول تا آخر این سفر مبین جز وعظ وپند و اندرز مطلب دیگری به چشم نمی خورد. مانند

- یا اهل الارض افغیر هذا النفس العلی تبتغی باباً الی الحق مآباً ( سوره 67)

- اتقوا الله یا معشر الملوک عن البعد بالذکر بعد ما جائکم الحق بالکتاب و الآیات من عند الله عن لسان الذکر بدیعاً( سوره 65 )

ب: استدلال بعنوان اثبات مطلب یا نفی آن تحت عنوان دلیل حکمت می توان مطالعه نمود که از اهم این آثار می توان دلائل سبعه و رساله نبوت خاصه را نام برد.

ج: مسئله اثبات حقانیت خودشان را تحت عنوان مجادله می توانیم مطالعه کنیم و مسئله مجادله را بدو نوع بیان فرموده اند.

الف: اتیان به مثل آیات خودشان .

ب: مباهله ، حضرت اعلی از ابتدای ظهور تا آخرین لحظه های حیات مبارک خودشان جهت اثبات امر خودشان فقط یک دلیل را ذکر فرمود و آن اینکه اتیان به آیات من کنید و اگر قبول نمی کردند می فرمود : حاضر شوید تا با هم مباهله کنیم چنانچه در توقیع مبارکی که زمان دقیق نزولش با ساعت و دقیقه مشخص شده بیان فرموده اند (23) و در اکثر آثار به این موضوع استدلال فرموده و استنباط این موضوع با توجه به بعضی از توقیعات مبارکه است که حضرت اعلی به ایه قرانی استناد فرموده اند. خداوند به حضرت محمد می فرماید( ادعوا الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادل بالتی هی احسن سوره نحل آیه 125) و حضرت اعلی این سه موضوع را با توجه به این آیه در آثار خود بکار برده اند .( توفیع مبارک جلد سبز 91 ص 159 )

اشاره به وقایع آینده

مرقوم گشت که این اثر در مدت 40 روز نازل شده است یعنی زمانیکه فقط ملاحسین مؤمن بوده و از بقیه حروف حی خبری نبوده ولی ما مسائلی را در متن زیارت می کنیم که مربوط به وقایع و حوادث آینده امر است که هنوز اتفاق نیافتاده است مثل اینکه مردمان سئوالاتی را از حضور مبارک خواهند کرد یا نحوه برخورد مردم با حضرت اعلی و امر مبارکشان که منجر به تمسخر و ظلم و ستم خواهد شد و یا به سفر مبارک به مکه و یا حتی شهادت مبارک توسط پادشاه وقت و همچنین مسئله ازل که در آینده اتفاق خواهد افتاد که بعنوان نمونه به بعضی از آنها اشاره می شود.

الف: یاقره العین یسئلونک عن ذی القرنین سوره (76)

خداوند خطاب به حضرت اعلی می فرمایند که ای قره العین مردم درباره ذوالقرنین از تو سئوال می کنند در حالیکه نزول کتاب اتمام نیافته و اسم مبارک را جز ملاحسین کسی نمی دانست.

ب: ان الکافرین یسخرون الذکر بالکتاب ( سوره 70 )

ج: فبظلکم علی الذکر قد حرم الله علیکم طیبات الآیات ( سوره 61)

که بخاطر ظلم شما بر ذکر الله (باب) خداوند نزول آیات را بر شما حرام کرد که شاید اشاره به ایام شیراز بعد از وقایع مسجد وکیل باشد که حضرت اعلی منع از نوشتن شده بودند و حتی جواب سئوالات مؤمنان را به جناب ملاحسین محول فرموده بودند.

د: ان الله قد اوحی الی علی الحق فی بیت الکعبه ( سوره 79)

اشاره به نزول وحی در کعبه است و حضور آنحضرت در آنجا که حدوداً شش ماه بعد اتفاق افتاد.

م: قالوا مشرکون لملکهم ان هذا الفتی قد اراد ان یذر الهتنا و یاخذ الملک من ایدینا فاستعن علی الملک لقتله لتکون علی الارض شهیدا ( سوره 68)

مضمون بیان مبارک چنین است که مشرکان به پادشاه خود گفتند که این جوان می خواهد ما را از خدایمان دورکند و پادشاهی را بدست گیرد پس با پادشاه همراه شدند تا او را ( باب) شهید نمایند.

که اشاره به وقایع سال هفتم ظهور مبارک در ایام چهریق و تبریز است.

هـ: ولقد فعلوا الناس من بعد فعل العجل جسدا فی جسم الانسان علی شکل الحیوان خواراً ( سوره 69)

یعنی مردمان بعد ازشهادت باب مانند قوم موسی گوساله پرست می شوند این گوساله ( عجل ) ظاهرش انسان ولی باطنش حیوان است.

ی: اذ قالوا بعض من اهل المدینه نحن انصار الله فلما جائهم الذکر بغته اذاهم یعرضون عن نصرتنا ( سوره 3)

یعنی بعضی از اهالی مدینه گفتند که ما انصار الله هستیم ولی زمانیکه ذکر الله بغته به مدینه وارد شد از نصرت او دریغ ورزیدند که اشاره به مسافرت حضرت اعلی به مدینه بعد از انجام مراسم حج است چنانچه ملاحظه می شود همه این وقایع از قبل مقدر و معین شده بود و حضرت اعلی به رأی العین وقایع ظهور را می دیدند و می نوشتند.

القاب مبارک

حضرت اعلی در این سفر مبین خود را بالقاب باب- نقطه- قره العین- شجرۀ مشتعله- ذکر الله- کلمه الله- نور- نباء عظیم- بیت الله ... الخ معرفی فرموده اند که هر کدام از این اسم ها دارای حقایقی است که با مطالعه سایر آثار می توان به بعضی از آنها دست یافت.

باب: معروفترین لقب مبارک در این اثر و سایر آثار مبارکه کلمه مبارک باب است که حتی در جامعه غیر بابی نیز بیشتر به این نام معروف بودند انتخاب این کلمه و استفاده از آن در آثار متکی به بعضی از حقایق است که شرح آنها در اینجا از حوصله مقال خارج است و انچه که در این اثر مد نظر بوده مفهوم حدیث اسلامی است که حضرت رسول (ص) فرموده اند: ( انا المدینه العلم و علی بابها )و حضرت اعلی با توجه به این حدیث می فرماید که برای رسیدن به شهر علم معارف اسلامی بایداز طریق دروازه اصلی آن وارد شد که مراد خودشان هست یعنی برای فهمیدن حقایق معارف اسلامی بایداز طریق حضرت اعلی به آن دست یافت.

نقطه: مراد از نقطه، نقطه زیر (ب) بسم الله است که جامع کل علوم است و همانطور که در حدیث اسلامی آمده که حقایق جهان در قرآن است و حقایق قرآن در سوره فاتحه و حقایق آن در بسم الله و حقایق آن در (ب) و حقایق (ب) در نقطه زیر آن است(24) بعبارت دیگر تمامی حقایق جهان از نقطه اولیه یعنی مشیت اول صادر شده است.

قره العین: در سراسر این اثر از خودشان به عنوان قره العین نام برده و مورد خطاب الهی قرار گرفته اند و منظور از این لقب را حضرت شوقی در توقیع 101 بنحو احسن بیان فرموده اند که مراد از قره العین این است که حضرت اعلی قره العین تمام انبیاء و مرسلین است.

شجره مشتعله : که تلمیحی از داستان حضرت موسی و شجره طور است که ندای الهی از شجره به حضرت موسی رسید و در اینجا نیز حضرت بمثابه شجره الهی است که ندای الهی را به گوش جهانیان می رساند.

ذکر الله : یکی دیگر ار القاب حضرت اعلی ذکر الله است که گاهی با این عنوان و گاهی با نام ذکر اسم ربک یا ذکر ربک مورد خطاب قرار گرفته اند و اینها اصطلاح قرآن کریم است که در آن به اعتباری آیات الهی است و به اعتباری رسول و نبی است و گاهی نیز موعود اسلام مدّ نظر بوده است که به شواهد آنها در قرآن کریم اشاره می کنیم.

( آیه انا انزلنا الذکر و انا له الحافظون) سوره حجر آیه 9 که مراد قرآن مجید یا آیات الهی است و آیه ( ان یکاد الذین لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه هو المجنون و ما هو الا ذکر للعالمین) سوره قلم آیه 51 که منظور از ذکر حضرت محمد است و ( لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان یرث الارض عبادنا الصالحین) انبیاء 105 که در تفاسیر و احادیث به موعود اسلام تعبیر شده است.

و بطور کلی منظور حضرت اعلی با این عنوان مقام حقیقی خود را به عنوان آیات الهی و موعود اسلام بیان فرموده اند.

کلمه الله: این لقب نیز با توجه به مفهوم انجیلی و قرآن کریم که به حضرت مسیح اطلاق شده به حضرت اعلی نیز داده شده است و منظور این است همانطور که حضرت مسیح کلمه الله بود حضرت اعلی نیز کلمه الله و مظهر الهی است.

نور: یکی از القاب حضرت اعلی کلمه نور است نور در قرآن کریم ازالقاب خداوند است مانند ( الله نور السموات و الارض) (27) و همچنین هدایت الهی مثل ( و جعلنا نورا یمشی به)(28) و از کتب آسمانی مثل تورات و انجیل نیز با عنوان نور یاد شده است(29) بدین ترتیب معلوم می شودکه مراد از نور هدایت در شب ظلمانی و تیره و تار است که توسط پیامبران الهی و با نزول آیات انسانها را از ظلمات گمراهی و جهالت نجات داده به جانب خداوند هدایت فرموده اند. نور در آثار بعدی حضرت باب مفاهیم تازه ای را بخود می گیردوحقایق دیگری را روشن می سازد مثل بهشت یا جنه و اهل ایمان با عنوان اهل نوری یا حروف نورانی و نیز آنکه فرق نور و نار عدد 5 است یعنی باب که نقطه امتیاز اهل ایمان و کفر است.

نباء عظیم: در این اثر خداوند به حضرت اعلی می فرمایند: ( انک انت نباء العظیم فی الملاء الاعلی) در سوره نباء قرآن کریم آمده که ( عمَّ یتسائلون عن النبا العظیم الذی هم فیه مختلفون کلا سیعلمون ثم کلا سیعلمون) یعنی مردمان درباره نباء عظیم اختلاف نظر دارند و حقیقت آنها را نفهمیده اند ولی بزودی خواهند فهمید و بنظر مفسران منظور از نباء عظیم روز قیامت و یا حضرت علی است و در سوره ص اعلام شده است که مردمان در آینده از نباء عظیم اعراض خواهند کرد( قل هو نباء عظیم انتم عنه معرضون) آیه 68 با توجه به این آیات معلوم می شود که مراد خداوند از نباء عظیم موعود اسلام بوده است که اکثر اهل ایمان از او اعراض خواهند کرد و حضرت اعلی این لقب را به خود انتساب فرموده و بیان داشته که نباء عظیم قرآن من هستم هر چند در آثار امر بهائی مراد از نباء عظیم جمالقدم عنوان شده است و از آنجا که وحدت ذاتی بین جمالقدم و حضرت باب هست لذا هر دو تفسیر متین و صحیح است .

بیت الله: و بالاخره در این اثر از حضرت اعلی با لقب بیت الله نام برده شده است و مراد از بیت الله نیز قبله مسلمین است یعنی قبله اصلی و بیت الله واقعی مظهر امر است و سزاوار آنکه اهل ایمان به طواف مظهر امر پردازند ولی چون امت اسلامی به آن حدی از رشد روحانی نرسیده بودند لذا خداوند فرموده بودکه به طواف خانه خشت و گلی بپردازند تا شاید از این راه صاحب بیت را بشناسند و به حق پی برند و از این جهت بود که حضرت اعلی بیت الله یا قبله اهل ایمان رامن یظهره الله معرفی فرمودند که باید اهل ایمان در حین نماز به آن حضرت توجه کنند و دور او به طواف پردازند همانطور که اهل اسلام را سزاوار بود که به طواف حضرت باب می پرداختند.

عظمت ظهور مبارک

حضرت اعلی فرموده اند که هر ظهوربعدی علت ظهور قبلی بوده یعنی اگر ظهور حضرت محمد نبود حضرت مسیح ظاهر نمی شد و همچنین اگر ظهور خود آنحضرت نبود حضرت محمد ظاهر نمی شد و از طرف دیگر خداوند هر پیامبری را که ارسال فرموده از امتش عهد گرفته که به ظهور بعدی مؤمن شوند و خود پیامبران نیز به ظهورات بعدی بشارت داده اند لذا بیان فرمودند که من دین تازه ای آورده ام (ان هذا لهو الدین القیم)(30)و کتابی نیزبا من است چنانچه خداوند نازل فرموده ( الحمد لله الذی نزل الکتاب علی عبده بالحق) ( 31) و ظهور من ظهور الله است و یوم من ایام الله . مثل ( ان یوم الذکر علی الناس لیوم قد کان فی الکتاب الله العلی عظیما فحینئذ یقوم الناس لر ب العالمین) (32) لذا خداوند عهد ظهور آنحضرت را از تمامی انبیا و امتشان گرفته است و آنها نیز به ظهور حضرت باب بشارت داده اند.

( فانا نحن قد اخذنا میثاقه عن کل نبی و امته بذکره ) (33) یعنی ما عهد ذکر الله را از تمامی انبیا و امتشان گرفته ایم به همین وتیره قرآن کریم نیز مبشر به ظهور آن حضرت بود و از امت اسلامی برای ظهور آنحضرت عهد و پیمان گرفته است.( الله الذی لا اله الا هو قد نزل الفرقان بالحق علی عبده لیکون الناس حول الباب مذکورا) (34) یعنی خداوند قرآن را به حضرت محمد نازل فرمود تا امت اسلامی را به حضرت باب مؤمن کند.

منشاء نزول این اثر

حضرت اعلی در آثار اولیه بنا به حکمت هائی وجود حجه بن الحسن را به عنوان فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسگری امام دوازدهم شیعیان تصدیق فرموده و اعتقاد به وجود آن حضرت را از اساس ایمان شمرده اند مثل صحیفه عدلیه 35 و سایر آثاری که در ایام بوشهر و شیراز نازل شده است (36) بنابراین صدور آثار خودش را نیز از جانب آن حضرت بیان می فرماید و اظهار داشته که این آثار از نزد آن حضرت صادر شده است و خود را باب و نائب آن حضرت معرفی فرمودند و در این باره در قیوم الاسماء چنین می فرمایند ( ان الله قد قدر ان یخرج ذلک الکتاب فی تفسیر احسن القصص من عند محمد بن الحسن ) سوره الملک و ایضاً ( ان الله قد اوحی الی علی الحق فی بیت الکعبه انی انا الله لا اله الا انا قد اصطفتک لنفسی و اخترت الذکر لنفسک ) سوره 79 در این آیه علی الظاهر حجه بن الحسن می فرماید که خداوند در بیت کعبه به من وحی فرمود که جز من خدائی نیست تو را برای خودم و ذکر الله (باب ) را برای تو برگزیدم. در این باره در تألیفات محققین امر مطالبی ذکر شده که جهت اطلاع بیشتر می توان به آنها مراجعه کرد(37) در اینجا نیز از گوشه دیگر این موضوع را بررسی می کنیم امید که مورد پسند قارئین محترم قرار گیرد.

الف: حجه بن الحسن خود حضرت اعلی هستند.

حضرت اعلی اقرار فرموده که حجه زنده وحی است و الان نیز حاضر است آیا از این بیان نمی توان نتیجه گرفت که حضرت اعلی از خودشان ( به عنوان فرد غائب) صحبت می فرماید یعنی وقتیکه می فرمایند حجه زنده است مراد خودشان هست و این حقیقت را از متن قیوم الاسماء و بیان فارسی می توان استنباط کرد می فرمانید: ( انا نحن قد قدرنا له علی الحق مقاما انا هو و هو انا الا انه هو هو و انا حجه الله علی العالمین) سوره 79 یعنی ما از برای نقطه اولی مقاماتی قرار داده ایم گاهی او ( باب) من ( حجه ) هست و گاهی او ، او و من حجه الله بر جهانیان هستم در بیان فوق گوینده کلام حضرت حجه است و در واقع در سراسر کتاب قیوم الاسماء گویندۀ کلام حجه ابن الحسن است و در اینجا نیز حضرت حجه می فرمایند که من همان نقطه اولی هستم و در بیان فارسی نیز در باب 15 از واحد اول در مورد رجعت حجه ابن الحسن می فرمایند که: ( حضرت حجه ظاهر شد به ایات و بینات بظهور نقطه بیان که به عینه ظهور نقطه فرقان است)

ب: مراد ازحجه بن الحسن ، جبرائیل مسلمین و یا روح القدس مسیحیان است . در فوق مرقوم گشت که گوینده کلام در سراسر قیوم الاسماء علی الظاهر حجه بن الحسن است که آیات را از خداوند گرفته به حضرت اعلی القاء می نمایند با مطالعه متن چند آیه از این سفر مبین براحتی می توان فهمید که مراد حضرت اعلی از حجه حقیقت دیگری است به عنوان مثال در سوره (55) می فرمایند: ( انا نحن قد اتینا موسی الکتاب ... انا نحن قد اتینا عیسی بن مریم البینات) یعنی ما به حضرت موسی کتاب و به حضرت عیسی بینات را دادیم. آیا براستی حجه بن الحسن در دور حضرت موسی و عیسی موجود بوده که بتواند به آنها کتاب و بینات دهدو همچنین یک امام که خود در ظل پیامبر اسلام است چگونه می تواند به پیامبران اولی العزم آیات نازل نماید پس علی الظاهر حضرت اعلی حامل وحی را به حجه که در آنزمان نزد مسلمین مورد توجه بوده نسبت داده ولی بحقیقت این جبرائیل یا روح القدس بود که در ادوار گذشته واسطه نزول آیات بوده است و ایضاً در سوره ( 54) می فرمایند: (و ما ارسلنا قبلک من باب الا و قد نوحی الیه کلمتک الاکبر) یعنی هیچ بابی را قبل از تو نفرستادیم مگر اینکه درباره ظهور تو باو وحی کردیم چنانچه ملاحظه می شود در اینجانیزمراد از گوینده کلام که حجه است حامل وحی یعنی جبرائیل یا روح القدس است و در واقع خداوند می فرماید که ظهور تورا به همه پیامبران اطلاع داده ام. و نیز ( انا نحن اوحینا الیک کما اوحینا الی محمد و من قبله الرسل بالبینات) سوره 61 یعنی ما به تو وحی کردیم چنانچه بر حضرت محمد و سایر پیامبران قبل از او بینات دادیم چنانچه باز ملاحظه می شود جبرائیل یا روح القدس که در ادوار گذشته حامل وحی بوده و نیز به حضرت محمد وحی رساند از دید حضرت اعلی حجه بن الحسن است پس می توان نتیجه گرفت که مراد از حجه بن الحسن نه فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسگری بوده بلکه حقیقت روحانی آن حضرت که مشیت اولیه یا جبرئیل یا روح القدس است که حضرت اعلی در اوائل ظهور جهت هدایت مسلمین از این اصطلاح استفاده فرمودند.

ج: عبودیت :

با مطالعه آثار حضرت اعلی می توان استنباط کرد که آن حضرت در دوران زندگانی ظاهری به خود ارزشی قائل نبوده و خود را در مقابل حقیقت الهی محو صرف می دانستند.(38) و به مؤمنین توصیه می فرمود که جز مقام عبودیت مقام دیگری را برای آن حضرت قائل نشوند. ( 39) از این بابت بود که در اوائل ظهور خود را از جانب حجه بن الحسن معرفی فرمود و آثار نازله از قلم خودشان را باو نسبت داد و ایضاً در آثار ثانویه یعنی آثار دوران ماکو و چهریق نیز خود را رسول حضرت من یظهره الله معرفی فرمودند و آثار نازله از قلم خودشان را نیز به آن حضرت نسبت دادند چنانچه فرموده اند:

( انی رسول من عنده قد جئتکم لا ربینکم لیوم ظهوره) یعنی من رسولی از جانب من یظهره الله هستم آمده ام تا شما را برای یوم ظهور آن حضرت تربیت کنم و در مورد آثارش نیز می فرماید : ( مد نظر بیان نیست الا بسوی من یظهره الله زیرا که غیر او رافع او نبوده و نیست چنانچه منزل او غیر او نبوده و نیست) بیان فارسی باب 3 از واحد 3 یعنی مُنزل بیان من یظهره الله است چنانچه ملاحظه می شود در این دوران که دوران استقلال ظهور آن حضرت است باز برای خود شأنی قائل نمی شوند و خود و آثار خویش را به شخص دیگری منسوب می دارند . همانطوریکه در اوائل ظهور، خود و آثار خود را به حجه نسبت دادند لذا می توانیم به جرأت بگوئیم که این از خلوص آن حضرت بوده که در وادی عبودیت سیر می فرمود. انتهی

توضیحات

1-( بدان که عدد یوسف(156) عدد قیوم(156) است و مراد قائم آل محمد (ع) است و او است حی قیوم و از این جهت بود که در بدء ظهور سوره اسم خود را تفسیر کرد) توقیع مبارک به خال – ظهور الحق جلد 3 ص 223 – خوشه هائی از خرمن ادب و هنر جلد 6 ص 12.
2- در کمال الدین از ابراهیم بن عطیه او هم از ام هانی ثقفیه روایت می کند که به حضرت امام پنجم ( محمد باقر ) (ع) عرض کردم آقای من یک آیه از قرآن مجید در دلم خطور کرده که معنی آن مرا ناراحت کرده فرمود: ام هانی سئوال کن عرض کردم آیه فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس است فرمود مقصود از این آیه مولودی است که در آخر زمان متولد می شود... خوش به حال تو اگر او را درک کنی و خوشا حال کسی که او را می بیند.
بحار الانوار مجلسی جلد 13 .ترجمه علی دوانی
3- شیخ مفید در مجالس از عوف بن مالک روایت نموده که گفت روزی پیغمبر (ص) فرمود ای کاش من برادرانم را ملاقات میکردم ابو بکر و عمر گفتند مگر ما برادران شما نیستیم که به تو ایمان آورده و هم با تو مهاجرت نمودیم؟ باز فرمود : ای کاش من برادارن خود را میدیدم. بعد فرمود شما اصحاب من هستید ولی برادران من کسانی هسستند که بعد از شما می آیند و به من ایمان می آورند و مرا دوست دارند و یاری می کنند و مرا ندیده اند . ای کاش من برادران خود را می دیدم. بحار الانوار 13 ص 905.
4- در غیبت نعمانی روایت شده که شخصی از حضرت صادق پرسید : آیا قائم متولد شده است؟ فرمود : نه. اگر من او را می دیدم در مدت عمر خدمتگزار او می گشتم.
نجم الثاقب میرزا حسین نوری ص 103 – بحار الانوار مجلسی جلد 13 ترجمه علی دوانی باب 11 ص 376.
و ایضاً در غیبت نعمانی از ابو خالد کابلی از امام محمد باقر ( ع ) روایت می نماید که فرمود ... آگاه باشید اگر من آنروز را درک می کردم خود را برای صاحب الامر ذخیره می کردم.
بحار الانوار جلد 13 ص 1024
5- در کمال الدین از ابو نصیر نقل شده که حضرت محمد باقر ( ع) فرمود : صاحب الامر سنتی از ....یوسف.... که سجن و تقیه است دارد.
بحار الانوار جلد 13 باب 18 ص 481.
6- و کذلک یجتبیک ربک و یعلمک من تأویل الاحادیث.
قرآن کریم سوره یوسف آیه 6.
7- توقیع مبارک خطاب به شیخ علی عظیم ظهور الحق جلد 3 ص 164.
توقیع مبارک خطاب به ملا تقی هروی ظهور الحق جلد 3 ص 70
توقیع مبارک دیگری خطاب به ملا محمد تقی هروی مجموعه جلد سبزها نمره 64 ص 153.
8- ثمالی از امام محمد باقر(ع) روایت کرده که شنیدم می فرمود و هر گاه قائم آل محمد (ع) خروج نماید هر آینه خدای تعالی با چند صنف از ملائکه به آن حضرت یاری می کند. از ملائکه مُسَوّمِین و صنفی مُنزَلین و صنفی کروبین و جبرائیل در پیشاپیش و میکائیل از سمت دست راست و اسرافیل از جانب دست چپش می روند.... اول کسی که به او تابع می شود محمد (ص )می باشد و علی (ع) دومین است... الخ
( بحار الانوار مجلسی جلد 13 ص 606 ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه ای)علی دوانی در ترجمه کتاب بحار الانوار این حدیث را حذف کرده است
9- ( یا وزیر الملک خف عن الله الذی لا اله الا هو الحق العادل و اعزل نفسک عن الملک فانا نحن قد نرث الارض و من علیها باذن الله الحکیم.) سوره الملک
10- می فرمایند: ( عنقریب خواهید دید که افتخار شما به ایمان به این آیات است.)
بیان فارسی باب 1 از واحد اول و ایضاً ( اینست فضل اعظم و فوز اکبر در هر ظهوری که کل ما علی الارض در ظل آن ظهور مُدَین بدین او شوند... و مفری نیست که خواهد شد زیرا که خداوند مقتدر بر هر شئی بوده و هست و در هر کور بهم قسم مصلحت کل خلق است. اسباب را جاری خواهد فرمود و آخر کل ما علی الارض را قطعه از رضوان اعظم خواهد فرمود)
بیان فارسی باب 13 از واحد 3
11- در توقیعی می فرمایند: حقیر شرح سوره یوسف را در چهل روز که هر روزی بعضی از آن می نوشتم اتمام نمودم.)
کتاب جلد سبز نمره 91 ص 174- ظهور الحق جلد 3 ص 285.
12- در توقیع فهرست آثار آمده که: ... کتاب الحسینیه فی شرح سوره یوسف (ع) المفصله بماِه و احدی عشر سوره المحکمه التی کل واحده منها اثنی و اربعین آیه التی کل واحده منها تکفی فی الحجیه لمن علی الارض و ما تحت العرش...)
ظهور الحق جلد 3 ص 290.
13- ( ... و چهل آیۀ بدیعه قرار داد که اشاره باشد به عدد لی (40) در آیه رأیتُهُم لی ساجدین )
توقیع مبارک خطاب به خال – خوشه هائی از خرمن ادب و هنر جلد 6.
14- توقیع مبارک خطاب به خال اعظم مورد 13.
15- می فرمایند: انشاء فرموده باحداث بحت از بحبوحه عدم صرف مشیت امکانیه را. و نسبت داده او را بنفس خود. لاجل تشریف او . بمثل کعبه که بیت خود خوانده و کل خلق را بوجود او موجود فرموده. ص 2... خلق فرموده مشیت را لا من شیئ بعلیت خود مشیت بلا کیف و لا بیان ص 16)
کتاب مبارک صحیفه عدلیه
16- مورد 11
17- ( می فرمایند : ... و باحکام قرآن در کتاب اول حکم فرمود تا آنکه مردم مضطرب نشوند.)
( کتاب مبارک دلائل سبعه ص 29) منتخبات آیات از آثار نقطه اولی ص 85)
18- می فرمایند : ( و انا ذا اذکر اسمائها باسماء آل الله منزلها...) مورد 12
19- در قرآن خداوند اثبات حقیقت رسول الله و دین اسلام را نفرموده الا بآیات که اعظم بینات است... و اکبر ظهورات ... و او را حجت ممتنعه بر کل شیئ قرار داده...)
بیان مبارک فارسی باب اول از واحد دوم
20-کتاب تحقیق در تاریخ فلسفۀ بابیگری و بهائیگری و کسروی گرائی نوشته یوسف قضائی
21- در توقیع محمد شاه نازله در بوشهر می فرمایند: ... قل لو نشاء لنزل فی کل شیئ قد احاط علم ربک مثل قرآن الاول من دون فکر و لا سکون قلمی الم تعلم ان الله ربک قد کان علی کل شیئ مقتدرا...) مجموعه آثارمبارکه شماره (ب)شخصی
22- ... چون نظر در خلق می کنید می گوئید امتناع دارد بلی از خلق امتناع دارد ولی من عند الله امتناع ندارد زیرا که هر قسم خواهد به قدرت کامله خود جاری می فرماید...
بیان فارسی باب 8 از 6
23- کتاب کواکب الدریه جلد اول
24- مکاتیب حضرت عبدالبهاء جلد 1 تفسیر بسم الله – قاموس ایقان
25- در ابتدا کلمه بوده کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود همان در ابتدا نزد خدا بود همه چیز بواسطه او آفریده شد. انجیل یوحنا باب اول
26- ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم سوره آل عمران آیه 45
27- سوره نور آیه 35
28- سوره انعام آیه 122
29- قد جاکم من الله نور و کتاب مبین . سوره مائده آیه 15
انا انزلنا التوراه فیها هدیً و نوراً... اتیناه الانجیل فیه هدی و نور.( سوره مائده آیه 46-24)
30- قیوم الاسماء سوره الملک
31- قیوم الاسماء سوره الملک
32- قیوم الاسماء سوره الخلیل
33- قیوم الاسماء سوره یوسف
34- قیوم الاسماء سوره المجد
35- رابع معرفت امامت است و در این مقام بر کل موجودات فرض است معرفت دوازده نفس مقدسی که قائم مقام ولایت مطلقه بوده باشند ... اسماء مقدسه ایشان که مرایای بیان است اینست الحسن بن علی و الحسین بن علی ... و الحجه القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان. صحیفه عدلیه ص 27.
36- جاء الاذن من عند حجتک فی کل ان... این انت یا بقیه الله تنظرنی ثم تنصرنی ... توقیع عبدالخالق یزدی ( جلد سبز نمره 91 ص 96- 100)
و اشهد لاوصیاء حبیبک محمد صلواتک علیه و آله... و اشهد ان اسمائهم لدیک علی و الحسن... و محمّد نسلم اللهم علیهم ( ص 125 جلد سبز نمره 91)
ان هذه الصحیفه المخزونه قد انزل الله سبحانه من عنده الی حجه محمد بن الحسن علیها السلام.
اسرر الاثار جلد 3 ص 77
37- اسرار الآثار جلد 1 ذیل کلمه الف- یوسف بهاء در قیوم الاسماء ص 38
اقداح الفلاح جلد 1 ص 271
38- می فرمایند: ذنبی متحمل نشده ام که باعث چنین حکمی شده باشم اگر چه بر مضمون کلام امیر المؤمنین ( و جودی ذنب لا یقاس به ذنب) معترفم در هر حال.
توقیع محمد شاه از تاکستان- ص 220 کتاب تاریخی حضرت نقطه اولی
39- ( نقطه بیان عبدی بوده مخلوق و مرزوق و مولود و موروث و آنچه من الله تکلم نموده از اوست (خدا) نه از او(باب) که کسی غلو ننماید و از حدّ عبودیت تجاوز نکند ( بیان فارسی باب اول از واحد 9)
( ما انا الا عبد الله و کلمته و ما انا الا اول الساجدین لله العلی..)
قیوم الاسماء – منتخبات آیات از آثار حضرت نقطه اولی ص 40)

فهرست مراجع

1- کتاب اسرار الآثار جلد3 تألیف جناب فاضل مازندرانی
2- کتاب انجیل یوحنا
3- کتاب مبارک بیان فارسی چاپ ازلیان
4- کتاب بحارالانوار جلد 13 تألیف علامه مجلسی چاپ 12 ترجمه علی دوانی
5- کتاب بحارالانوار جلد 13 تألیف علامه مجلسی ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه ای
6- کتاب توقیعات مبارکه(مجموعه) ب آرشیو شخصی
7- کتاب توقیعات مبارکه مجموعه 64 جلد سبزها
8- کتاب توقیعات مبارکه مجموعه 91 جلد سبزها
9- تاریخ حیات حضرت نقطه اولی تألیف جناب محمد علی فیضی
10- کتاب مبارکه دلائل سبعه چاپ ازلیان
11- کتاب صحیفه عدلیه چاپ ازلیان
12- کتاب ظهور الحق جلد 3 تألیف جناب فاضل مازندرانی
13- کتاب مبارک قیوم الاسماء به خط جناب سید عبد الرحیم کاتب اصفهانی
14- کتاب مبارک قرآن کریم
15- منتخبات آیات از آثار حضرت نقطه اولی عز اسمه الاعلی
16- نجم الثاقب تألیف میرزا حسین نوری در شرح احوال صاحب الامر
17- کتاب کواکب الدریه جلد اول تالیف اواره
سایت دنیای بهائی: 

دیدگاه‌ها

بسیارعالیست ازتمامی دوستان متشکرم عنایت فرمائید طریق دانلودرا

دوست عزیز از لطف شما بسیار متشکریم . از طریق copy/paste می توانید مقاله را دریافت کنید . با آرزوی توفیق

الله ابها
خیلی عالی است.
اگر می شود خود کتاب رانیز جهت دانلود قرار دهید.

اگر ممکن است متن کامل کتاب را هم برای دانلود قرار دهید.
منتظر پاسخ شما هستیم.

افزودن دیدگاه جدید

امکانات

فعالیت ها

سایت دنیای بهائی